نگرانم نشو
یاد گرفته ام چگونه با تو باشم....بی آنکه تو باشی
یاد گرفته ام نفس بکشم....بدون تو...و به یاد تو...
یاد گرفته ام چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن...
و جای خالی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم...
تو نگرانم نشو.....همه چیز را یاد گرفته ام.........
کلام دل را با قلم احساس می نویسم...........
یادگرفته ام بی تو بخندم............................
یاد گرفته ام بی تو گریه کنم.......................
بدون شانه هایت...!................................
یاد گرفته ام که دیگر عاشق نشوم به غیر تو...
یاد گرفته ام که دگر دل به کسی نبندم.........
مهمتر از همه یاد گرفته ام که با یادت ..........
زنده باشم و زندگی کنم...........................
اما هنوز یک چیز هست.....که یاد نگرفته ام...
که چگونه....!....برای همیشه خاطراتت را از...
صفحه ی دلم پاک کنم.............................
و نمی خواهم هیچوقت یاد بگیرم................
تو نگرانم نباش....فراموش کردنت را............
هیچ وقت یاد نخواهم گرفت.....................
امشب همه چیز رو به راه است...............
همه چیز آرام...آرام......باورت میشود........؟
دیگر یاد گرفته ام شبها بخوابم با یاد تو......
تو نگرانم نشو.......همه چیز را یاد گرفته ام..
راه رفتن در این دنیا راهم بدون تو یاد گرفته ام.
یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم............
یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را..........
با بالشم.....بی صدا کنم........................
تو نگرانم نشو........همه چیز را یاد گرفته ام.
با , بارانی از احساس می گویم..............
یاد گرفته ام که چگونه با تو باشم.............
بی آنکه تو باشی..............................
یاد گرفته ام نفس بکشم بدو ن تو..........
و به یاد تو.........یاد گرفته ام که...........
چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن..........
یاد گرفته ام همیشه دوستارت باشم......
یاد گرفته ام تنها یک چیز با دل بگویم......
تو فقط با دل بمان..........همین..........
....................ترنم باران.................
کلمات کلیدی :
» نظر