سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگرانم نشو

یاد گرفته ام چگونه با تو باشم....بی آنکه تو باشی

یاد گرفته ام نفس بکشم....بدون تو...و به یاد تو...

یاد گرفته ام چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن...

و جای خالی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم...

تو نگرانم نشو.....همه چیز را یاد گرفته ام.........

کلام دل را با قلم احساس می نویسم...........

یادگرفته ام بی تو بخندم............................

یاد گرفته ام بی تو گریه کنم.......................

بدون شانه هایت...!................................

یاد گرفته ام که دیگر عاشق نشوم به غیر تو...

یاد گرفته ام که دگر دل به کسی نبندم.........

مهمتر از همه یاد گرفته ام که با یادت ..........

زنده باشم و زندگی کنم...........................

اما هنوز یک چیز هست.....که یاد نگرفته ام...

که چگونه....!....برای همیشه خاطراتت را از...

صفحه ی دلم پاک کنم.............................

و نمی خواهم هیچوقت یاد بگیرم................

تو نگرانم نباش....فراموش کردنت را............

هیچ وقت یاد نخواهم گرفت.....................

امشب همه چیز رو به راه است...............

همه چیز آرام...آرام......باورت میشود........؟

دیگر یاد گرفته ام شبها بخوابم با یاد تو......

تو نگرانم نشو.......همه چیز را یاد گرفته ام..

راه رفتن در این دنیا راهم بدون تو یاد گرفته ام.

یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم............

یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را..........

با بالشم.....بی صدا کنم........................

تو نگرانم نشو........همه چیز را یاد گرفته ام.

با , بارانی از احساس می گویم..............

یاد گرفته ام که چگونه با تو باشم.............

بی آنکه تو باشی..............................

یاد گرفته ام نفس بکشم بدو ن تو..........

و به یاد تو.........یاد گرفته ام که...........

چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن..........

یاد گرفته ام همیشه دوستارت باشم......

یاد گرفته ام تنها یک چیز با دل بگویم......

تو فقط با دل بمان..........همین..........

....................ترنم باران.................

 

 

 

 

 


» نظر

فانوس شب

یه حس قشنگ مث نور نگات

مث فانوس شب برای نجات

یه نور سفید برای دیدنت...

 

تو نکاه عاشق غرق شدن

مث شنا کردن تو اقیانوس چشات

مث سرخی گل روی گونه هات

یه رنگی از عشقه تو چشات

 

تا خدا کنارمه.........

فقط عشق تو کنارمه

 

چرا میگی نداری حس عاشقی

میدونی همین که هستی عاشقی

 

خدایا تویی که من عاشقم

تو هستی همه آرامشم

 

تمام حس و حرفم

همین عشق تنه

حتی اگه بدست

اوردنش دل رو بشکنه

ترنم باران(95)م,ع

 


» نظر

مدادهای رنگی

سالها یک عمر مستی کرده ام

در پس فکرم عشق پرستی کرده ام

ای دل کجاها می روی......؟

من که از دوری تو ماتم زده ام

من به تو گفتم که دل افسرده است

این دل داغون به تو وابسته است

من که گفتم عجب غم خورده ام

کار به دستم داد این دل بیچاره ام

تو شکستی این دل عاشق را

من شکستم پل بین تو و دل را

کاش به زمان بچگی برگرده ام

که فقط غم افکار دلم............

شکستن مدادهای رنگی بود..

بر روی دفترم......................

که شاید ب جای بی رنگی دل

پر کردن تنها گل نقاشی بود..

ترنم باران(106)م,ع............

 


» نظر

قافیه های دوری

احساس این روزهایم شعر نمیخواهد

بی نیاز از قافیه های دوری............

به تنها نتی از آهنگ دل خود.........

از این همه واژه های خیس ..........

قناعت می کنم.........................

واژه پشت واژه...........................

واژه ای که تو را صدا میزند.............

نه جای کسی تنگ می شود..........

نه غصه ها را بیدار می کند.............

یک کلمه ...دلتنگم........................

داتنگ از این واژه...........................

دلم تنگه حرفهای مانده..................

که کاش میشد نوشت..................

فقط با قلم دل می نویسم..............

روزهای بی تو..شبهای..................

بیگانگی و دلتنگی است.................

در ثانیه هایی که دقیقه , ساعت میشود

و سال را نقاشی می کند................

واژه پشت واژه..............................

واژه ای که تو را صدا میزند...............

در لابلای هر واژه .........................

این احساس تا ابد هست...............

اشکی از جنس باران....................

واژه پشت واژه...........................

واژه ای که عشق را صدا میزند.......

تصویر تو بود با دل........................

قاب تو بود واحساس...................

بر دیوار قلبم...با عشق حفظش کردم

واژه های دلم را نثار جانش کردم.......

واژه پشت واژه............................

واژه ای که دل را صدا میزند............

دنبال واژه هایم نباش....................

دل به نگاهم بسپار.......................

نگاه های حرف قصه ها دارند............

مژه های خیس از اشک...................

شتاب می کنند...........................

تا تو کمی راز چشمهایم را بدانی......

راز چشمانم واژه ی عشق است......

واژه پشت واژه...........................

واژه ای که دل را صدا میزند............

قلم دل از جوهر احساس پر میشود..

و تازه می گردد..........................

همیشه می نویسد از باران احساس

دل بر آسمان دل تو......................

قلمی از جنس واژه های دل............

ناب ناب.....واژه ها را می نویسد.....

واژه پشت واژه............................

واژه ای که تو را صدا میزند...............

فقط تو بمان .........همین...............

ترنم باران(178) م,ع.......................

 

 


» نظر

شب و روز

منم مث تو دلگیرم

منم مث تو داغونم

منم فرق شب و روز 

و دیگه اصلا نمیدونم

داره هر لحظه کم میشه

فاصله ی بین ما دوتا.....

می خوام با تو باشم...

اما هیچی نگم از این دنیا

تو هم مث من این روزا

برای من دلتنگی.......

به من فکر میکنی......

اما نمیدونی چقد دوری

منم داغون این عشقم.

یه جورای دلم گیره.....

نمی تونم بگم از این روزا

که دل داغون داغونه....

توئی راز و نیاز من......

منم عابد میشم اما....

توئی تنها , منم تنها...

همش ترس بین ما.....

با این احساس غم آلود

دیگه هیچی نمیشه گفت

نباید اینطوری میشد.....

چرا این اتفاق اقتاد........

ترنم باران (128) م,ع.....

 


» نظر
   1   2   3   4   5   >>   >