سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روزهای پژمرده

اسیر برگهای تقدیر که می مانم

هق هق روزهای پژمرده که می آید

دلم تهی می شود..................

.خالی می شود.....................

دلم قدم زدن زیر باران احساسی..

از جنس دلت می خواهد............

میدانم که تو همزاد غصه های منی..

رفیق لبخندهایی که در باران سرنوشت

چرخ می زنند..............................

دلم میخواهد یزر این باران...............

دستانت را بگیرم.........................

از باران احساس دل تو خیس شوم...

رنگین کمان عشق را بسازم...........

دلم میخواهد یزر این باران بروم ........

و هرگز نرسم.............................

مگر به آسمان دل تو....................

در این شب بارانی , ....................

سایه های ذل تو........................

مسافر خوابهایم می شود............

دست هایم را می گیرد...............

سراغ ویرانه هایی میرود.............

که زخم هایم را به یادگار گذاشته ام...

باران احساس تو مرهمی میشود.....

بر این زخم ها.........................

دلم این مرهم را می خواهد.......

از جنس باران دل تو...................

سنگ صبور , هم فریاد بغض هایت را

می شناسم..............................

نزدیک ترین شعری ست که..........

برگهای سپید شلوغش زیادی میکند

فریاد بزن...هرچه میخواهی بگو......

چشمهایت را ببند.......................

اشکهایت مروارید بارانی ست........

شانه هایم را به چشمان پر از اشکت

به هم دل بودن هایمان امانت داده ام

تو فقط بر این دل ببار....................

دل برایت شعر می خواند و............

نگاهت را خاص خاص می نویسد.....

آغوشت جای امنی ست.............

پر از احساس...........................

پر از بارانی از اشکهای ناب.............

تو فقط بر ذل ببار..........................

فقط تو با دل بمان....همین.............

ترنم باران (132) م,ع...................

 

 


» نظر

افق های فردا

من و دل تنهای تنها ...

در کنا هم نشستیم....

زمان حرف زدن نداشتیم

,ولی هم نگاه هستیم...

درد و غم رو حس میکردیم

اما خنده ها می کردیم....

به فردا امید نداشتیم......

اما امروز رویاها داشتیم

یه روزم حسی که ما رو

از این رویا جدا ساخت

دلمو بست و تو رو......

با خودش به خاطرات برد

یاد اون روزهای با هم...

که همش منو تو خیال برد

بعضی وقتها فکر میکردم

من کجا و تو کجائی.....!!

ولی اشتباه می کردم...

منو با امواج دریا سمت

خود می بردی..........

یه روزی گردبادی غمناک

طوفانی در دل ما زد

ما را از دریا جدا کرد

ما رو با موج های سنگین

موجی از دنیایی بی رحم

به سمت ساحل غم برد

من دلبسته ی وابسته ی

این عشق..................

خودمو تنها سپردم........

به اون شن های ساحل..

که میره به سمت دریا.....

حالا که دلم شکسته......

راهشو گم کرده با من.....

حالا که طوفان نشسته...

موج های  دریای این عشق

 شده خسته............

دل من شده شکسته...

نا تموم شده راه رفته....!!

سمت افق های فردا....

با یه دنیا حرف و خسته...

لب ساحل تنها نشسته....

چون شنای عشق از یادش رفته

.....ترنم باران(89) م,ع........

 


» نظر

قانون

قانون تو تنهایی دل است

تنهایی دل قانون عشق

عشق ارمغان دلدادگی

و این سرنوشت سادگی

چه قانون عجیبی........!

چه ارمغان نجیبی.......!

و چه سرنوشت تلخ و غریبی

که هر بار ستاره ی زندگیت

را با دستهای خود راهی....

آسمان پر ستاره کنی.......

و خود در تنهایی و سکوت

با چشمهایی خیس از غرور

پیوند ستاره ها را به.........

نظاره نشینی.................

و واژه ی خداحافظی را......

در گلو فرو بری................

و خاموش و بی صدا..........

به شادی ......................

ستاره های ازتو گشته .......

جدا دل خوش کنی و باز هم

تو بمانی و تنهایی و دوری...

خداحافظی را دوست ندارم.

سلام بر تو هر چند دوری....

ترنم باران(77) م,,ع..........


» نظر

چترها

چترها را باید بست

زیر باران باید رفت

فکر را , خاطره را

زیر باران باید برد

با ترنمی از دل

زیر باران باید رفت

دوست را زیر باران

باید دید............

عشق را زیر باران

باید جست........

ترنم باران دل را

زیر باران عشق

باید دید.........

دوست داشتن ترنم 

را زیر این باران حس

خواهی کرد.........

باران ترنم دلم......

بر ترنم دلت .........

خواهد نوشت......

فقط تو با دل بمان

ترنم باران(12) م,ع


» نظر

معجزه

دست هایم را به هم وصله میزنم

و گام هایم را بلندتر از همیشه...

آواز شتاب می دهم..............

لبانم را محکوم به خنده خواهم کرد

فاصله هامحکوم به اسارت..........

این ختده ها می شوند..............

حالا که تو معجزه بر این نگاه .......

از جنس لبخنده شده ای............

نگاه دل مال تو........................

معجزه اش مرهم دردهای من......

بیا بر این دنیا بخندیم................

دنیا را بر دریای چشمانت بریزیم...

و دل را غرق این دریاچه ی ناب کنیم

چشمانت را هرگز مبند................

فقط با نگاهت بر دریای دل بمان.....

تو فقط بمان........همین............

ترنم باران (43) م,ع.................


» نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >