سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاموش

من از رفتن از این دنیا هراسم نیست

اگه این راه من باشه...................

دیگه فکری برایم نیست...............

اگه داغون این حسم...................

گاهی خاموش , گاهی سردم........

شاید این سرنوشتم نیست............

اگه تقدیر من باشه ,.....................

تو راه عشق گم شم.....................

اگه دوست داشتنت جرمه...............

شاید تو بیداری یه جور خوابم.............

دل کندن از این دنیا راحت نیست.........

نمی دونم آخه گناهم چیست...........؟؟

.....ترنم باران(132) م,ع...................

 


» نظر

دنیا

دیوار این دنیا , دیوار زندونه..........

نگاه به این دیوار دل رو می سوزونه

آسمونش انگار پر از بغض غم آلوده..

هر چی میباره بازم بی تو نا آرومه..

دلم می خواد خالی شم از این ....

حرفای تو خالی........................

می دونم تو هم از این احوال بیزاری

کاش غرق میشدم توی چشمات..

دستامو میگرفتی با دوتا دستات...

کاش میموندی کنار من...............

می تونستم رد شم از این دیوار.....

تو این دنیا که زندونه..................

بشکنم دیوار رو فقط این بار..........

شاید قفس سینه پر شه از ........

هوایی تازه تر..........................

هوائی که پر از نفس های...........

تو از من ,  من از تو عاشق تر........

ترنم باران (118) م,ع..................


» نظر

غروب

می بینی غروب آسمون دلت

چه همرنگ......................

تنهایی و دلتنگی آدمهاست..

و چه قشنگ میان انگشتانت ..

قد میکشند.......................

غصه ها زیبا پر رنگ می کند....

اما دود را از لبانت جدا خواهم کرد

آری تو با او می سوزی و درد را....

به اعماق وجودت می کشی.......

مواظب هم دردت باش..............

او می سوزد تا با درد همراه باشی

تو را تسکین نخواهد داد.............

دلسوز کسی نیست.................

از احساس تو چنان تصویری می سازد

که هیچ چراغی خانه ی دلت را ......

روشن نمی کند..........................

کنار دل بنشین..........................

چنان تسکینت می دهد...............

که خاکستر تنهایی را .................

به طوفانی از عشق مبدل سازی.....

قلم عشق را به دستت بگیر...........

از جنس درد و اشک تنهایی...........

گم شده ای را بکش....................

که سکوتش پر از صداست.............

اصلا به دریای احساس دل بیا.......

نگاه کن ببین کدام گریه................

از پشت کدام درد در سکوت دل.......

فریاد می کشد...........................

فقط با چتر عشق بیا.....................

که تنهایی دل به لحن باران است......

بارانی ناب از جنس ......................

سکوت و آتش درد تو......................

زیر این باران , درد را فراموش کن.......

بی چتر قدم بدار...........................

و دستانت را بالا ببر........................

بگذار بر تو ببارد و...........................

آتش و خاکستر درد تو را خاموش سازد

تو حجم بارش را بر خود احساس کن...

عشق واژه ی این باران است............

قطره قطره ی این باران از احساس تو ..

نخی سازدبه زیبایی عاطفه ها............

کاش واژه های دلت نخ این احساس باشد

مرحبا براین نخ...................................

نه خاکستر میشود.نه دود و نه میسوزاند..

فقط و فقط احساست را تازه تر می سازد..

تا تو با دل بمانی.................................

فقط تو بمان .............همین..................

ترنم باران (111) م,ع...........................

 


» نظر

بدون چتر

بر سرت چتر گرفتم.....دیدم......

او خودش باران است..............

چتر نمی خواهد....................

هوای بارانی تو را می خواهد....

بارانی لز جنس دل تو.............

باران ببار...........................

ببار که شاید پس از بارش تو...

به یادش رنگین کمانی.........

در دلم برپا شود...............

باران از جنس من است و.....

من از جنس باران...............

بارانی از احساس ناب تو......

هر دو بی هدف می باریم....

به امید رویش یک امید.........

از عطر تنت.......................

زود برگرد...باران نزدیک است!

باران که می بارد دلم برایت ...

تنگ تر می شود.................

راه می افتم....بدون چتر........

من بغض میکنم....آسمان گریه.

بغضی از یاد عشق تو...........

گریه باران برای احساس دل تو

بغضهای مرطوب مرا باور کن.....

این باران نیست که می بارد....

صدای خسته ی قلب من است

که از چشمان آسمان بیرون میریزد

تو آن باران تند و بی قراری...........

که راه غیر باریدن نداری..............

نمی ماند نشانی از بدی ها.......

اگر بر تک تک دلها بباری...........

باران که ببارد........................

بارانی از جنس دل توست.........

رنگین کمان می شودو...............

طراوت باران میماند...................

زیر باران میمانم.....بی چتر..باتو....

زندگی یعنی این.....................

زیر این باران احساس تنها تو بمان

فقط تو بمان ....همین..............

ترنم باران(148) م,ع................

 

 

 


» نظر

آخرین سیگار

آخرین سیگار را دور خواهم ریخت......

دود سیگار را درحلق حادثه فرو میبرم

میترسم فرصت تنفس را از خود بگیرم

آخرین سیگار را به دریا خواهم انداخت

شاید در ساحلی دور,خاکستر........

لحظه هایم به ابری سپید.............

از خاطره تبدیل شود...................

و هیچ فندک و کبریتی نتواند...........

روشنش سازد...........................

سی گار را از روزگار محو خواهم کرد

آخرین سیگار را از از لبانت برمیدارم..

بگذار رنگ لبانت به سرخی............

رنگ عشقت باشد.......................

جانانه نفس بکش و روحت را تازه کن

بگذار سیگار به نفسهای تو حسودی کند

بگذار کامت به شیرینی نفسهایت باشد

سرفه ای از سر امید بکش..............

سرفه ای از سر عشق..................

سرفه ای نه از دود سیگار.................

از نفسهای گرم سینه......................

سرفه ای نه برای مرگ.....که برای زندگی

آخرین سیگار را خاموش کن.................

در خاطراتت تا اوج رویاها پرواز کن...........

دود را در ریه ها فرو مبر........................

دود عشق را مزه کن.........................

زیباترین واژه , زندگی ست.....................

بر زندگی..........سلام کن....................

آخریت سیگار را پرتاپ کن.......................

با غم و غصه وداع کن...........................

بر دریای دل سفر کن...........................

سوار بر قایقی شو..که تنها سرنشینش......

تو هستی........تو فقط با دل بمان...........

عشق را صدا کن...فقط تو بمان....همین....

ترنم باران (145) م,ع...........................

 

 

 


» نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >