چو سرما شد تمام آمد بهاران
شکوفه زد به دشت و کوهساران
تمام چشمه ها آبی زلال است
چه زیبا گشت آب بر جویباران
ز هر باغی ببینی سبزه و گل
که چهچه میزند بلبل چو ساران
نسیم با آهنگ آید هر دقایق
چه می رقصد شقایق زیر باران
چه زیبا است شکوه آفرینش
بهاران فصل گل بر شاخساران
ت ر ن م ب ا ر ا ن
کلمات کلیدی :
» نظرمست مست از عشق تو پیمانه را سر میکشم
بودنت را در دل خود تا به محشر میکشم
میزنم رنگی به جان واژه ها از عشق تو
واژه از چشمان تو بر روی دفتر میکشم
مانده ام با این همه دلدادگی چون مست مست
با نگاهم سوی تو پروانه بی پر میکشم
از سکوتم تا لب هر پنجره گویم زعشق
دل به رویا داده و صدخانه بی در میکشم
عشق تا افتاد به دل , دل میزند فریاد عشق
پای شک از هر جدالی نابرابر میکشم
گرچه هرگز دل نبستم جز به آن دلدار خود
باده از گل واژه ی احساس را سر میکشم
ت ر ن م ب ا ر ا ن
(96/8/15)
کلمات کلیدی :
» نظربا غزل هابم چو شبنم شب صدایت میکنم
عاشقم بر دیدگانت دل فدایت میکنم
واژه واژه این غزل سهم دلم با یاد توست
دلبرم از بیدلان هرشب جدایت میکنم
چونکه سهمم ازتو اینک واژه های ساده است
در دلم با عشق خود هر دم دعایت میکنم
واژه های عاشقی بردل رسد همچون اذان
صد غزل را فرش گل در زیر پایت میکنم
حس باران میشوم چون بگذری از کوی دل
چتردل را میگشایم , شب رضایت میکنم
بادل پرعشق خود , سر مینهم بر شانه ات
بال پروازت شوم , دل را رهایت میکنم
ت ر ن م ب ا ر ا ن
(96/3/20)
کلمات کلیدی :
» نظرمن و ما یک دل آواره که دیوانه ی تو است
و نهانی که پریش از رخ دردانه ی تو است
همه این واژه که از خاطر من در گذر است
ثمری ست که زمستی بر میخانه ی تو است
چو به دنبال تو از میکده ها رد شده ام
دل من مست شرابی ست که در خانه ی تو است
سر سو دا زده بر محراب دلت , دلبرا , من
سر شب در نظرم تکبه گهم شانه ی تو است
تا تو این قصه ی شیرین که ز فرهاد شنوی
چو شود شب ,دل عاشق"شه" یکدانه ی تو است
تو به اشعار من آن گنج نهان از ازل ایی
و دلم بس که خرابت شده , دیوانه ی تو است
کعبه ی عشقی و من دور سرت می چرخم
دل عاشق بشود, شعرو غزل سوی بتخانه ی تو است
ت ر ن م ب ا ر ا ن
کلمات کلیدی :
» نظر
