عشق حسن
بوی عطر محمد
ز این وطن می آید
محرم میرود ,
بوی حسن می آید
چشمی که همه
اشکش حسینی شده بود
همه خون گشته
و از لای کفن می آید
آنکه دور افتاده ,
غریب گشته بگو
غربتی هست که
همره دل بارون می آید
دل در آن شهر
و دیار خاموش است
همه افلاک از آن
روز سخن می آید
تا می عشق حسن ,
می پرستی دارد
جام عشق نوشم
کین مستی به تن می آید
ترنم باران(94/9/19)
کلمات کلیدی :
» نظر