سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تبریک شب یلدا


امشب , شب یلدا , احساس تو رویایی
از مستی این واژه , عیش تو تماشایی

مستانه شوی امشب از جام شراب دل
اندر دل من طوفان , در گوش تو لالایی

در میکده آن جویم با عشق اهورایی
بیدارترین دلها , احساس تو یلدایی

تا صبح غزل خوانی با شاهد وبا ساقی
ای شاعر شوریده ,از عشق , تو شیدایی

ما دف زنیم امشب من شمع و تو پروانه
زاین جام و می ومستی, امشب تو غوغایی

ساقی چو دهد باده ,من باشم و لبهایت
با من بخوان از عشق, عشق تو دریایی

دروصف تو ابیاتم , موج است براین سرما
تبریک شب یلداست ,در حال شکوفایی
ترنم باران(94/9/29)


» نظر

شاعر درمانده

وقتی شعری
بارانی میشود
شاعری
خود را گم کرده
بین شب ِ مهتابی
نگاه جانسوزش
اما من
شاعری درمانده
خود را بارانی کرده ام
در آسمان احساست
کاش باران نگاهت
واژه واژه
نمی از عشق را
بر پنجره چشمانم
به تصویر میکشید
ترنم باران(94/9/22)


» نظر

معرکه عشق


اگر میخانه دمی ساقی صاحب دلی داشت
می و مستی عاشقانه حس دگری داشت

پیمانه نمی شکست زدو چشم بارانی
اگر ساقی از حال و هوایم خبری داشت

دیوانگی شیوه ی دل بیمار نمیشد
این دل تنها اگر طبیب و یاوری داشت

یک لحظه میکده بی می و پیمانه نمی ماند
جام نگاهت بر نگاهم گر زمستی سفری داشت

در معرکه عشق , که پیکار حیات است
مفلوب , دلی که بجز سر سپری داشت

شیدای نگاهت می گشت ما را در ره عشق
اگر میخانه دمی ساقی صاحب دلی داشت
نرنم باران(94/9/16)


» نظر

کلبه عشق

 

کلبه ی عشق کجاست , تا جایگاه جان شود
ساقی می , دهد تا ز مستی ,مهر باران شود

گر رسد وقت وصال , در بر دلدار من
وجودم همچو باغی پر گل و ریحان شود

تا در آید سر به سر این یار خوش کلام
از نگاه یار بی همتا لب من خندان شود

دل من چون قطره و او هم بحری پر خروش
قطره ام , غرق شوم در بحر , آنگه جان شوم

ساقی در میکده گوید دلبر و دلدار من
تا که باشم نزد ساقی درد من درمان شود

آتش غم را کند سرد با نگاه پر ز مهر
از نگاه آن یگانه این دل من حیران شود

میکده باید شود , دل , با مهر و عشق یار
ورنه این دل , تنگ و تاربیک بدتر از زندان شود

گفتمش اگر ساقی بجویت عاشقی
عاشقانه روح و جانم یکسره شادان شود
ترنم باران(94/9/11)


» نظر

خواب را بهانه دیدنت میکنم


گاه واژه واژه بر نگاهم
نقش می بندد و
گاه واژه ایی میشود
همراه قلم
گاه تبسمی
بر لبهای شاعر
گاه نگاهی بارانی
که تمام باران را در
پیدا کردن خورشید
می کاود و
آفتاب را جستجو میکند
و من
در وادی یک رویا
عروس خوشبخت احساست
میشوم
ودر چلچراغ شبستان
هزاران هزار بار
دست هایت را
به جشن بوسه
می خوانم
مهتاب در پرده شب پنهان میشود
و ستاره در آخرین لحظه ها
می تابد
و من میان کاغذهای سپید
خواب را بهانه دیدنت میکنم
ترنم باران...............


» نظر
<      1   2   3   4      >