کوچه باغ یادت
زندگی بی تو سخت است
اما روزی خودم را..........
به کوچ باغ یادت می آورم
دوستم داشته باش......
از رفتن بمان...............
دستت را به من بده......
که در امتداد دستانت....
باغی ست برای آرامش
بگو چگونه صدایت کنم...
با خنده های از شوق دیدارت
با چشمانی پر از اشک عشق
با تکه کلام هایی که ...........
ازتو ترانه میشود................
عبور تو در کوچه ها وزید......
و هنوز دهان پنجره ها ........
باز مانده است..................
در انتظار توام.....................
در چنان هوایی بیا...............
که گریز از تو ممکن نباشد.....
تو تمام تنهایی هایم را.........
از من گرفته ای.....................
خیابان ها بدون حضور تو..........
راه های آشکار جهنم اند.........
تو نیستی اما من برایت قهوه میریزم
باشی یا نباشی........................
من با تو زندگی میکنم..................
اما بدان قهوه ی عشق ...............
را با تو خواهم نوشید...................
با نوای دل تو , ریتم و ترانه ی..........
عشق را می نوازم.......................
در هوای بودن تو نفس خواهم کشید
تا در گامهای یکدیگر در فضای عطر..
وجود تو و موسیقی دلنوازت همراه شویم
تا با قلم دل , خطهای رنگی عشق را...
بر عمق وجودت بنویسم.....................
و تصویری از احساسم را بر نگاهت ثبت کنم
آری باید چنین باشد............................
زندگی بی تو سخت است...................
اما روزی خودم را به کوچ باغ یادت می آورم
مدتهاست که دلم شروعی تازه می خواهد
تو بیا ..دوباره مرا آغاز کن.......................
تو فقط با دل بمان.......همین.................
ترنم باران (176) م, ع..........................
کلمات کلیدی :
» نظر