سراب
ارسال شده در
92/8/30:: 1:50 صبح
نویسنده: مینا علیمحمدی
دلتنگ ماندم و لبان خود بستم
چو سراب در خاطرات ماندی
ای ساغی دل در ذهن نمی گنجی
از برای چه دلتنگی ؟؟..............
با نگاهت رویا می سازی......
قدم می نهی بر دل به زیبایی
از رخ ماهت عشق می باره
مث ماهی قرمز , در آب دریایی
نفس از کوی تو جاری است
مث فرشته با شکوه و فریبایی
به عشق جان قسم خوردی
بمونی پای بند, بدون دلتنگی
جان را می دهم تا تو بمانی
بی من نری هرگز , تنهام نذاری
با بودنت پایان میگیره دلتنگی
تو قلب جا میگیره با همرنگی
ترنم باران (87) م,ع.............
کلمات کلیدی :
» نظر