سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرفه امید

دلم گاهی میگیرد....

گاهی می سوزد....

حتی گاهی...گاهی نه

خیلی وقتها میشکند...

دلم سکوت میخواهد..

محض محض...........

اما هنوز می تپد و....

نفس در ریه ها میماند

و گاهی از خفگی گلو میگیرد

و دود سیگار حادثه را ....

در گلو فرو خواهم برد.....

و به تاریکترین نقطه.......

خیره میشوم..............

تا من بمانم و دود سیگار.

نه سی گار را از روزگار...

حذف خواهم کرد.........

اگر تو بمانی..............

آتش را در گلو خفه خواهم کرد

سرفه ای از ته دل خواهم کرد

سرفه امید..سرفه ای از سر عشق

نه برای بی تو مردن.............

که برای عاشقانه زنده موندن

تو فقط بمان.......همین.......

 ترنم باران (161) م,ع.........

 


» نظر

انتظار

حرف من , قول من ......

وجود تو , واژه های دل...

من از تو حرف میزنمو......

شب عاشقانه میشود....

تو را ادامه میدهم.........

واژه ها ترانه میشود.......

خیالت راحت من همان....

واژه هایم که یاد تو.........

همیشه همراه من است..

تو را واژه واژه در کلامم ....

صدا خواهم زد................

تو را در آسمان دل............

همچو بارش عشق...........

دوست میدارم..................

همچو خاطره ی باران........

در ذهن خیس واژه ها........

دوست میدارم.................

هرچند که تو باور نکنی.......

و من هرگز فراموش...........

فاصله ها هیچوقت دوست ....

داشتن را گمرنگ نمی کنند....

بلکه دلتنگی را بیشتر می کنند

دلتنگی سرشار از...............

یاد و خاطره های دل.............

پنجره بی قرار تو...................

کوچه در انتظار تو..................

آسمان دل در انتظار بارش عشق تو

تا نثار کنم احساس بیکران خود را.

خیالت راحت من همان واژه هایم

که تو را در این شب های.........

بی خواب صدا خواهم زد...........

کار دیگری نداریم.....................

من و خورشید برای دوست داشتنت

بیدار میشویم...هر صبح................

که در نسیم صبح فقط به تو خواهم گفت

ای زیباترین واژه ی هستی.............

سلام.....................................

فقط تو با دل بمان......................

 ترنم باران (160) م,ع.................


» نظر

جمله های بیصدا

آی......

واژه های بی زبان !!

اگر دلتنگ شدم.......

اگر نگاهم پر از اشک شدن

امشب.................

کدامتان حوسله ی همراهی است؟

تعابیر همیشه ام ...............

حال جمله شدن ندارد.........

بغض ها را فرو داده ام........

اشک هایم خشکیده اند.....

دردها فریب خورده اند........

دیوارها خراب رفته اند.........

کدامتان........................

حرف دلم را جمله می کنید

یاد آنروز که چشمانت را بستی

سر بر دیوار دل نهادی.........

شمردی و شمردی...........

تا بر آسمان دل من پا نهادی

حال نوبت به من رسیدو......

چشم بر دیوار دل تو نهادم......

آری دستانت را بر دستانم فشردم

تا همره لبان تو شماره ها را....

یکی یکی شمردم.................

تا به چشمان تو رسیدم..........

آفتاب غروب کرد....صبح شد......

شب به پایان رسید................

هرچند دستانم را رها کردی......

اما همچنان گرمای عشق تو.......

در کف دستانم حس خواهد شد

امشب , شب جمله های بیصداست

واژه هم , واژه های قدیم..........

همان اسطوره هایی که قلم دست من بود

خود به خود  روی کاغذها نام تو را پر رنگ میکشد

همان بازی......همان شمردن ها............

هنوز می شمرم و دلشوره ها رابا حس تو نابود میکنم

بیا وفقط برای دل بشمار........................

 فقط تو بمان.........ترنم باران(122) م,ع

 

 


» نظر

کاش

کاش ماهی میشدی ,.......

دل رو برات دریا می کردم...

کاش ستاره میشدی ,......

نگاهمو برات آسمون می کردم

کاش پرستو میشدی ,.........

دلو برات لونه می کردم.........

کاش ابر میشدی , .............

اشک رو برات بارون می کردم

اگه ماهی شدی و شنا کردی

سوی دریای محبت روانه شو

اگه ستاره شدی و غروب کردی

در شب عشق دوباره طلوع کن

اگه پرستو شدی و پرواز کردی

در شهر دل لونه کن.............

اگه ابر شدی و باریدی.........

در قلب یار آنچنان ببار..........

که تنا اوست.................

دریا را , آسمان را, پرستو را

ستاره را , و زندگی را........

بر وجود تو می بخشد تا.....

ذره ای از عشق تو را.........

در وجود خود حس کند.......

ترنم باران (56) م,ع..........


» نظر

بغض

می خوام بجنگم با

این عشق واهی

که دل رو پر کرده

از رویاهای خیالی

گلوم پر ازبغض های

دل گیره..............

بغضی که برای این

عشق میمیره.......

 ترنم باران(81) م,ع


» نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >