باران ترنم

شک ندارم که به
معراج مرا خواهد برد
آن نمازم که به دریای
وجود ساحل شده است

این حس ز هر تفسیری
غنی خواهد بود
چو نامش به هر دانه
تسبیح حائل شده است

تا اوج به معراج دعا
سفر خواهم کرد
با ذکرو ثنا , عشق
بردل نائل شده است

یا رب تو بگو این
چه عشقی است
در سجده و محراب
به دل نازل شده است

ترنم باران(94/12/10)

ای زلال تر از باران
و پاکتر از آیینه
به وجود پر مهرت میبالم

وتو را آنگونه که خواهی دوست دارم
ای مهربان پرنده خیالم

با عشقت , به اوج آسمان پرمی گشایم
وزلال بودنت را به رخ فرشتگان
خواهم کشید

تبسمی ازتو کافی ست
از هیچ به همه چیز برسم

از عشق به تو چشمه زندگی را میسازم

یه حسی که در یک هوایی بارانی
عطر نفس های تو را
به تن می کشد

دارد آسمان قطره قطره
بر سرم میریزد و

می خواهم
دست های تو

چترباز آغوش احساسم باشد
ترنم باران(94/11/8)

احساسم بر نگاهت آتش است و گرم
می ارزد عشق , اینکه برایت خطر کنم

نام تو واژه واژه شکوفه است بر لبم
باران شوم بر شعر, که در دل اثر کنم

ذکر مدام !در محراب عشق و احساس تو
شیرین شوم تا زندگی یار را شکر کنم

بارانی ام ! آسمان دل را سر میزنی !
باید با مهر بانی بر چشمانت نظر کنم

قلب عاشقم, به خدایت نشان دهم
این بار مستانه , به کویت سفر کنم
ترنم باران(94/10/4)

آتشی هستی که وقتی گر بگیری در دلی

از دل آتشفشان هم آتشین تر می شوی

باران نگاهت، مانندِ… شبیهِ…. مثل یک…

وای من … اصلن ولش کن… نقطه چین تر می شوی

وقتی نور عشق در نگاهت جا خوش می کند

باز هم میدانم , دلا , عاشق تر می شوی

از عشق مینویسی زیبایی فراوان می شود

بین واژه های ناب دنیا ناب تر می شوی

گرچه دل با مستی نگاهت ویران می شود

قهر کن، عیبی ندارد ، دلنشین تر می شوی