جاده دلتنگی
مهتاب در تاریکی شب
پنهان می شود
و خواب به چشمانم حرام
مگر می شود دلتنگ بود
و به خواب رفت
خاطره ها واژه واژه به خیالم
صف می کشند
و من خمار یک لحظه نگاهت
هیچ چیز جای خودش نیست
در تنم شبی بی پایان و
لحظه ها بی تاب
به دنبال مهتابی
در عمق تاریکی
بر شانه های اسیر شب
تا انتهای جاده دلتنگی
با نگاهم مهتاب را نقاشی و
با خیال تو سفر خواهم کرد
ترنم باران(94/2/18)
کلمات کلیدی :
» نظر