سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قطره باران

در انتظار نابترین قطره باران

در پس ابری ترین نقطه آسمانم

باران یعنی قرارهای خیس!

باران یعنی خاطره های خیس!

زیر چتر مهربانیت

دل را پناه میدهی؟

بارانی ام امشب

دارد میبارد!

اما نه مث همیشه

انگار با تو

باران حال دگری دارد

سوختم باران بزن شاید

تو خاموشم کنی

شاید امشب سوزش

این زخمها را کم کنی

با دستانم می خواهم

تمامی  قطرات را حس کنم

چه کنم که دستانم نا توان است

بارید

جاری شد

خیس شد

رویای حس کردن رطوبت دل

غسل میکنم در باران وجودت

دستانم را بگیر

میخواهم برای لحظه ای

آرامشت را قرض بگیرم

قشنگاترین احساس در آن لحظه باشد

در پایان حرفهایم

با لهجه باران می گویم

و تو قطره ی ناب باران را حس کن

تو فقط نم نم باران را گوش کن

صدایت میکند.....

تو فقط با دل بمان...همین....

ترنم باران.................

 

 

 


» نظر

باورهای دوری

نگاهم را به چه سوی برم

نه چشمانت هست و

نه نگاه جان سوزت

که دل آرام گیرد

باران نگاهم از آسمان

ابری دل میبارد

تنهایی ام را باور ندارم

در حالی که در وجودم

واژه های که به وزن توست

شعر میشوند و آوازش

با , باران دل همراه میشود

اما وقتی دلتنگ میشی

درد می کشی

بغض می کنی

و تو تنهای دچار

باورهای ,  دوری , میشی

حس می کنی

هیچکس باورت را باور ندارد

و شاید نداند فلسفه درد چیست

که حتی درمانش

دایره دلتنگی را برهم میزند

وقتی شعری از تو می نویسم

درد را نقاشی میکنم

نمی فهمم که میشه

واژه های بغض و دوری رو

و رسیدن به آسمان دل رو

در چشمان تو پیدا کنم

تا صدای گریه دل را

از صدای باران تشخیص دهی

و نهایت تنهایی را احساس کنی

هرگز نخواهم جنگید

نه با تو

نه با کلام دل

که خود میدانی...قلم است

که درد را می نگارد و بس....

ببخش اگر گریه کردم و

اشکهایم نوشته های دل را

خیس خیس کرد

که میدانی بغض هایم 

از یر عشق و بی شک

از پر کشیدن در آسمان دل

باورهای عاشقانه میشود

تا این باورها بگویند ..

تو فقط با دل بمان...همین

ترنم باران (389)م,ع.......


» نظر

ابرهای سرگردان

این دل ............

آسمانی آبی رنگ می خواهد

و دو بال برای پرواز

تا بیکران اوج گیرد و

بی وقفه پرواز کند

تا آنجایی که مرگ و زندگی

یک رنگ باشد

دلم آسمانی را می خواهد که

تو باشی و دل و ابرهای خاطرات

خاطراتت , چون ابرهای سپید

که دست در دست بر آن پرواز کنیم

تا اشکهای دوری را 

به بارش  عشق مبدل سازد

بارانی که رنگین کمان عشق را میسازد

به جای ابرهای سرگردان 

قطره قطره باران شوم

سوار بر ابر سپید

از آسمان دل تو

با چشمانم بر نگاه تو ببارم

 

اماوقتی چشمانم خیس میشود

نه تو هستی و

نه آسمانی و

نه ابر سپیدی

کاش خوابهایم همچو بیداری بود

تا عاشقانه بر آسمان دلت 

فریاد زنم

بیا و تو فقط با دل بمان.....همین...

ترنم باران................

 


» نظر

راز زندگی

من می نویسم و تو نمی خوانی

مگر می شود عادت کرد

بدون نگاه تو نوشت

مگر می شود عادت کرد

به زندگی , بی خنده های تو

به نفس کشیدن, بی عطر وجود تو

مگر می شود فراموش کرد

لحظه های بودنت را

دستان گرم و پر از مهرت را

نه هرگز.....هرگز نخواهد شد....

من از چشمانت می نویسم و

تو با نگاهت می خوانی

چشمانت راز زندگی ست

و نگاهت اندکی جایی برای زیستن

کاش از این فاصله حس میکردی

لحظه هایم همه از دوری تو دلگیرند

اشک من جاری است

و از دوری , شعر دلتنگی من سخت گریست

گاهی که دلم تنگ و نگاهم ابری است

کاش میشد که تو را می دیدم

کاش یه روز نگاهم افشا می کرد

چقد دوستت دارم و تو هرگز نفهمیدی

کاش هرشب که مهتاب از نگاه تو می تابید

من از اتاقک کوچک تنهاییم

تا اوج چشمان تو پرواز می کردم

و لحظه ها را ..بدون تکرار...بدون فراموشی...

ناب و پاک...فقط برای بودن می ساختیم

بیااااااا و غصه ها را کم و روزها را تو از نو بساز

بیا و تو لحظه های ناب را بساز

فقط تو با دل بمان.......همین.....

ترنم باران (323) م,ع...................

 


» نظر

بهار

بهار , بی حضور قدم های تو

کابوس خوابهای نیم نگاه دل است

دوست دارم

شکوفه های بهاری , بهانه ی تو باشد

و تو

پیراهن تمام فصل های که در راهند

پیراهن بهار از جنس شکوفه های عاشق

برای با تو بودن را آرزو دارم

قرار است سال با تو آغاز شود

برایت آرزو میکنم که دوست داشته باشی

آنچه را که باید دوس بداری

و فراموش کنی

آنچه را که باید فراموش کنی

برایت شوق آرزو میکنم

آرامش آرزو میکنم

آرامشی به رنگ عشق

عشق یعنی بی تو هرگز

پس بمان

تا سحر از عاشقی با او بخوان

عشق یعنی هر چه داری نیم کن

از برایش قلب خود تقدیم کن

عشق یعنی خاطرات بی غبار

دفتری از شعر و از عطر بهار

بهار دل..........واژه ی دوس داشتن

توی دفتر خاطرات 

واژه ی دوست داشتن ماندنی ست

راستی دلت چه قدر 

آرزوی واژه ی تازه داشت؟

واژه ای از جنس بودن تو در آسمان دل

بهار تمام طراوتش را مدیون وجود توست

پس بیا و بگذار دل آرام گیرد

و با عطر وجودت این دل , بهار را نفس بکشد

و سال با واژه ی دوس داشتن تحویل شود

دستانت را زیر باران بهاری به دل بسپار و بمان

عید را تو آغاز کن...با بودنت...با ماندنت..

بیاااااااااااا..........دل را باور کن

به خدا....دل تو را ...کم دارد

به مهربانی دستهایت

به آرامش صدایت

به چشمهای که با دل حرف میزنند

این دل خسته محتاج است

بگذار زمان برود....زمین بگردد...

دنیا هرچه که خواست 

سرسخت شود

دل تا انتهای جهان تو را دوس خواهد داشت

دریچه دلت را باز کن

پنجره ی عشق را بگشای

که تا آخرین نفس این زیباست

تو فقط با دل بمان...همین....

ترنم باران (365) م,ع.....


» نظر