باران ترنم

زیر باران که به من
زل بزنی خواهی دید
فن تشخیص نم از
چهره گریان سخت است

با غم عشق ت بر جان
بسوزم یا بسازم
بی می و جام شراب بر
می پرستان سخت است

وصف باران را بخوان
شاید زمن عاشق شوی
دست بردن بر دل و
دل را پریشان سخت است

با شعرها و غزل ها
سرودن یاد تو
درسرایت با دل و
دیدن رقیبان سخت است

این غزل پایان ندارد
دستانم را بگیر
وازه ها میشود بر قلب
دیوانه گریبان سخت است

من ز دل شرمنده ,
واژه ها زخمم گشود
آری , گفتن از عشق و غزل
زیرباران سخت است
ترنم باران(94/9/2)

خاطرات دلنشین تو ای عزیز جان
هرکجا روم جانانه با من است

گر نباشد می و جام مستی در برم
مستی شعر تو همچو ترانه با من است

گفتمش امید من , با صبوری گفت
لابه از تو و ذکر عارفانه با من است

گفتمش من آن باران دلکشم
فریاد زد نگاهت خالصانه بامن است

ازچشمان منتظر خواب شیرین پرید
شبی خوشست که نگاهت
عاشقانه بامن است
ترنم باران(94/8/30)

حتم دارم واژه واژه
عشق را می بینی
آری , آن روز نگاهم
که ظفر می آید

باز ذکر و ثنای ت را
عاشقانه تر می بینم
روزی که نگاهت همره
دل از سفر می آید

بعد باران و دعا
نوبت پرواز رسد
پا به محراب نهی
غزل عشق ثمر می آید

آه ای مهتاب غزل
به نور نگاهت سوگند
شب تنهایی ما
رو به سحر می آید

اگر امشب سجده
بر قبله عشاق زدی
این ذکر عاشق
نشانی ست اثر می آید
ترنم باران(94/8/25)